کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دامادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اصهار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) [ ع . ] (مص ل .) به دامادی پیوستن .
-
سرخانه
فرهنگ فارسی معین
(سَ نِ یا نَ) (ص مر.) 1 - کمال هر چیز؛ حد نصاب . 2 - آواز بلند. ؛ داماد ~دامادی که در خانة پدر و مادر عروس زندگی کند.
-
بساک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - تاجی از گل ها و ریاحین که پادشاهان و بزرگان روزهای عید و جشن و مردان در روز دامادی بر سر می گذاشتند. 2 - پرچم گل که دانه های گرده درون آن می باشد.