کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دار فانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دالان دار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) محافظ کاروانسرا.
-
دامنه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) دارای وسعت ، گسترده .
-
درجه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا. اِمر.) 1 - دارای درجه و رتبه . 2 - مدرج ، دارای تقسیمات جزیی . 3 - فردی که دارای درجة نظامی است .
-
دار زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) به دار آویختن .
-
دنباله دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - هر چیز که دنباله و بقیه داشته باشد. 2 - هر چیز که دارای دم باشد.
-
دین دار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - کسی که دارای دین و آیینی باشد، متدین . 2 - متدین به دین اسلام . 3 - متقی ، با تقوی .
-
سابقه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - باسابقه . 2 - دارای پیشینه نیک یا بد.
-
زمین دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - مالک . 2 - مرزبان .
-
سررشته دار
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص فا.) 1 - دفتردار. 2 - حسابدار.
-
سکان دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) مأمور هدایت وسیله های شناور یا پرنده .
-
شماطه دار
فرهنگ فارسی معین
(شَ مّ طَ یا طِ) [ معر. ] (اِفا.) صدادار.
-
صندوق دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص .) 1 - خزانه دار. 2 - کسی که در بانک یا هر جای دیگر مسئول دریافت و پرداخت پول است .
-
صوبه دار
فرهنگ فارسی معین
(صَ بِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) حاکم .
-
شکره دار
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ رَ) (ص فا.) 1 - نگهبان و مربی مرغان شکاری . 2 - صیاد.
-
طیلسان دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ معر - فا. ] (ص فا.) کنایه از مرشد، پیر.