کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بادشکن
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ کَ) (اِمر.) دارویی که نفخ شکم بنشاند.
-
ضماد
فرهنگ فارسی معین
(ض ) [ ع . ] (اِ.) مرهم ، دارویی که روی زخم مالند.
-
مولتی ویتامین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) دارویی که چندین ویتامین ضروری را در خود دارد (پزشکی ).
-
غوره توتیا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) دارویی است که از آب غوره برای چشم سازند.
-
آسپیرین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) دارویی که خاصیت تسکین درد، تب بری و ضد روماتیسمی دارد.
-
استامینوفن
فرهنگ فارسی معین
(اَ نُ فِ) [ انگ . ] (اِ.) دارویی که به عنوان مسکن و تب بر تجویز می شود.
-
پماد
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر . ] (اِ.) مادة دارویی نرم که جهت استعمال خارجی مورد استفاده قرار می گیرد.
-
پختکاب
فرهنگ فارسی معین
(پُ تَ) (اِمر.) جوشاندة گیاهان دارویی برای شستشوی بدن بیمار.
-
پادزهر
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) نوشدارو، هر دارویی که برای دفع سمّ به کار می رود.
-
تیغال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - آشیانة مرغان . 2 - دارویی که در گیاهی خاردار تولید می شود.
-
طلایه
فرهنگ فارسی معین
(طُ یِ یا یَ) (اِ.) آن چه که بدان طلا کنند، دارویی که بر اندام مالند.
-
عقاقیر
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) جِ عقار؛ داروها، گیاهان دارویی .
-
کریون
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) قنطوریون ، دارویی است تلخ ، مفید برای زهر گزندگان .
-
لعوق
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - لیسیدنی . 2 - دارویی که آن را بلیسند. ج . لعوقات .
-
مرهم
فرهنگ فارسی معین
(مَ هَ) (اِ.) هر دارویی که روی زخم بگذارند تا بهبود یابد. ج . مراهم .