کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارنده
فرهنگ فارسی معین
(رَ دِ یا دَ) (ص فا.) 1 - آن که چیزی را دارد، صاحب ، مالک ، خداوند. 2 - چیزدار، ثروتمند، مال دار.
-
جستوجو در متن
-
تاجدار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - دارندة تاج ، نگاه دارندة افسر. 2 - پادشاه ، سلطان . 3 - بزرگ ، سرور.
-
موالی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) دوست دارنده .
-
واجد
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) یابنده ، دارنده .
-
بورژوا
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .) ثروتمند، دارندة سرمایه و ابزار تولید.
-
پاد
فرهنگ فارسی معین
پسوندی که معنای دارنده و نگهبان را می رساند مانند: آذرپاد.
-
ذوالمجد
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) [ ع . ] (ص مر.) دارندة مجد و بزرگی .
-
ذی حق
فرهنگ فارسی معین
(حَ قّ) [ ع . ] (ص مر.) دارندة حق ، برحق .
-
راجی
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (ص .) امیدوار، امید دارنده .
-
طره پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) دارندة طرّه .
-
مهین
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) خوار دارنده ، اهانت کننده .
-
مکتتم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ تِ) [ ع . ] (اِفا.) پنهان دارنده .
-
موقن
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِفا.) یقین دارنده ، یقین کننده .
-
نافر
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) رمنده ، نفرت دارنده .