کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داراییها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دارایی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - ثروت ، مال . 2 - داشت ، نگه داشت ، نگهبانی . 3 - پارچه ای ابریشمین رنگارنگ موج دار. 4 - وزارتخانه ای که وظیفه اش محاسبه و وصول مالیات می باشد.
-
ها
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) هر فصل از کتاب «یسنا».
-
ها
فرهنگ فارسی معین
1 - (ق ایجاب و تصدیق .) (عا.) آری ، بلی . مق نه . 2 - (ق استفهام .) چه ¿ چه طور¿
-
ها
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (پس .) نشانة جمع .
-
ها
فرهنگ فارسی معین
1 - (صت .) کلمة دال بر تنبیه ، آگاه باش . 2 - (صت .) از ادات تحذیر است ، هان ،ها، مار. نروی ها! کلمة دال بر تحذیر: ها، مار.
-
جستوجو در متن
-
هست و نیست
فرهنگ فارسی معین
(هَ تُ)(اِمر.)(عا.)همة موجودی و دارایی .
-
کاپیتال
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) سرمایه ، ثروت ، دارایی .
-
هستی
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (حامص .) 1 - وجود. 2 - دارایی ، ثروت .
-
مال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) دارایی ، ثروت . ج . اموال .
-
مایملک
فرهنگ فارسی معین
(یَ لَ) [ ع . فعل ] (اِ.) دارایی ، مال .
-
سرمایه
فرهنگ فارسی معین
(سَ یَ یا یِ) (اِمر.) 1 - مال ، دارایی . 2 - دارایی خواه مادی یا معنوی . 3 - مالی که عواید پولی به دست دهد.
-
ثروت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (اِمص .) دارایی ، توانگری . 2 - (اِ.) مال بسیار.
-
ضیاع
فرهنگ فارسی معین
(ض یا ضَ) [ ع . ] (اِ.) ج . ضیعه ؛ آب و زمین ، دارایی .
-
کمون
فرهنگ فارسی معین
(کُ مُ) [ فر. ] (ص .) عمومی ، مشترک ، جامعه ای که همة افراد آن در همة دارایی ها شریکند.