کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داد پاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داد دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - اجرای عدالت کردن . 2 - قطع نزاع کردن .
-
داد و قال
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ فا - ع . ] (اِمر.) داد و فریاد، قیل و قال .
-
جستوجو در متن
-
پاک سرشت
فرهنگ فارسی معین
(س ِ رِ) (ص مر.)پاک نهاد، پاک - طینت .
-
تقدیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) پاک خواندن ، پاک شمردن .
-
مطهر
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ هَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) تطهیر شده ، پاک شده . 2 - (ص .) پاک ، پاکیزه .
-
اخلاص
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پاک کردن ، ویژه کردن . 2 - (مص ل .) دوستی پاک و بی ریا داشتن ، خلوص نیت داشتن .
-
پالوده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) 1 - (ص مف .) صاف و پاک شده . 2 - پاک و مطهر. 3 - ( اِ.) از انواع دسرهای ایرانی .
-
پاک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] 1 - (ص .) پاکیزه . 2 - ساده و بدون ترکیب . 3 - روشن ، درخشان . 4 - بی گناه ، پاکدامن . 5 - (ق .) تماماً، بالکُل .
-
پاک سازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - پاک کردن جایی . 2 - مجازاً: بیرون کردن یا بازنشسته کردن کارمند یا عضوی از یک موسسه .
-
پیش نویس
فرهنگ فارسی معین
(نِ)(اِمر.)نوشته ای که هنوز پاک - نویس نشده و پس از حک و اصلاح ، پاک - نویس می شود.
-
تخته پاک کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ ) (اِمر.) قطعه ای اسفنج یا نمد که از آن برای پاک کردن تخته سیاه یا وایت برد استفاده می کنند.
-
طهر
فرهنگ فارسی معین
(طُ هْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پاک شدن . 2 - پاک شدن زن از حیض . 3 - (اِمص .) پاکی .
-
ماهوت پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) آلتی بُرس مانند از موی اسب یا الیاف مصنوعی که با آن لباس یا کلاه را پاک می کنند.
-
اشو
فرهنگ فارسی معین
(اَ) مقدس ، پاک .