کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اغر به خیر
فرهنگ فارسی معین
(اُ غُ. بِ. خِ) [ تُر - ع . ] جملة دعایی به معنی : 1 - خیر پیش ، به سلامت . 2 - روز به خیر، وقت به خیر.
-
جستوجو در متن
-
ذکر
فرهنگ فارسی معین
(ذِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)یاد کردن ، بیان کردن . 2 - (اِمص .) یادآوری . 3 - نام ، آوازه . 4 - شرح حال ، ترجمة احوال . 5 - پند،موعظه . ؛~ جمیل یاد نیکو. ؛ ~ خیر یاد نیکو. ؛ ~ جلی ذکری که صوفیان به آواز بلند ادا کنند. ؛~ خفی ذکری که صوفیان در دل ...
-
مبرت
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ رَّ) [ ع . مبرة ] 1 - (مص ل .) اطاعت از فرمان پدر و مادر. 2 - در فارسی به معنای کار خیر، نیکی کردن .
-
سوراخ
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) رخنه ، شکاف . ؛ ~ موش داره ، موش گوش داره کنایه از: توجه دادن به حفظ زبان و دور و بَر و ملاحظة فضول و خبرچین و مثل آن نمودن . ؛ ~ دعا را گم کردن کنایه از: مصلحت و خیر و راه را گم کردن .
-
استخاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ رِ) [ ع . استخارة ] 1 - (مص م .) طلب خیر کردن . 2 - (مص ل .) برای انجام کاری با قرآن فال گرفتن . 3 - فال نیک زدن ، ج . استخارات .
-
فاتحه
فرهنگ فارسی معین
(تِ حِ یا حَ) [ ع . فاتحة ] 1 - (اِفا.) مؤنث فاتح . 2 - (اِ.) آغاز کار، اول چیزی . 3 - دعای خیر برای مرده . ؛~ی چیزی را خواندن (کن .) الف - دیگر امید بازیافتن چیزی را نداشتن . ب - مصرف کردن و به اتمام رساندن . ؛~ نخواندن برای کسی یا چیزی (کن .) ...