کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیانت
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . خیانة ] (اِمص .) 1 - غدر، مکر. 2 - نقض عمد. 3 - نادرستی ، دَغَلی .
-
جستوجو در متن
-
زینهارخواری
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا)(حامص .) عهدشکنی ، خیانت .
-
پا زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) زیان رسانیدن ، خیانت کردن .
-
غدر
فرهنگ فارسی معین
(غَ دْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بی وفایی کردن ، خیانت ورزیدن . 2 - (اِمص .) بی وفایی ، خیانت . 3 - (اِ.) مکر، حیله .
-
اغلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خیانت کردن . 2 - کینه ورزیدن .
-
غش کردن
فرهنگ فارسی معین
(غِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) خیانت کردن ، ناراستی کردن .
-
ابعد
فرهنگ فارسی معین
(اَ عَ) [ ع . ] (ص .) 1 - دورتر، بعیدتر. 2 - خویش دور، بیگانه . 3 - خیانت گر، خائن . 4 - خیر، فایده . ج . اباعد.
-
ناراستی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - کجی . 2 - ناهمواری . 3 - دروغ . 4 - ناحقی . 5 - خیانت . 6 - نابسامانی ، بی ترتیبی . 7 - دارای غش بودن .
-
غش
فرهنگ فارسی معین
(غِ شّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خیانت کردن . 2 - فریب دادن . 3 - کدورت . 4 - (مص م .) آمیختن هر چیز کم بها در هر چیز گرانبها و ناخالص کردن آن .
-
نمک
فرهنگ فارسی معین
(نَ مَ) (اِ.) مادة سپیدی است که به آسانی سوده می گردد و در آب حل می شود و آن را از آب دریا و معدن به دست می آورند. ؛ ~ به حرام (عا.) ناسپاس ، حق ناشناس . ؛ ~ را خوردن و نمکدان را شکستن کنایه از: به ولی نعمت خود خیانت کردن .