کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خویش باز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساز و باز
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (ص فا.) = ساز و بازنده : بندباز، ریسمان باز.
-
طاسباز
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - قمارباز. 2 - حقه باز، شعبده باز.
-
طناب باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) بندباز، ریسمان باز.
-
لعبت باز
فرهنگ فارسی معین
(لُ بَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) بازیگر، عروسک باز.
-
مشعبد
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ بِ) [ ع . ] (اِفا.)شعبده باز، حقه باز.
-
حقه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - شعبده باز. 2 - مکار، فریب دهنده .
-
عنان باز کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) باز ایستادن ، توقف کردن .
-
باز خشین
فرهنگ فارسی معین
(زِ خَ) (اِ. ص .) نوع بسیار خوب باز که پشت آن به رنگ کبود و چشم هایش سیاه می باشد.
-
فطام
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) باز گرفتن طفل از شیر. 2 - (اِ.) زمان باز گرفتن کودک از شیر.
-
کفنده
فرهنگ فارسی معین
(کَ فَ دَ یا دِ) (اِفا.) 1 - از هم باز شونده . 2 - از هم باز کننده ، شکافنده .
-
آپارتی
فرهنگ فارسی معین
(ص .) بی شرم ، حقه باز.
-
باز
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) گشاد، گشوده .
-
پای باز
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) رقاص .
-
چاخان
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (ص .) دروغگو، حقه باز.
-
دوالک باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) حیله گر.