کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تلسک
فرهنگ فارسی معین
(تِ لِ) (اِ.) خوشة کوچک انگور که جزو خوشة بزرگ است .
-
بریغ
فرهنگ فارسی معین
(بِ) ( اِ.) خوشة انگور.
-
غوشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) نک خوشه .
-
گله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) دانة انگور که از خوشه جدا شده باشد.
-
سپریغ
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا سُ پَ) (اِ.) 1 - خوشة انگور و خرما. 2 - غوره ، خوشة نارسیده انگور.
-
عرجون
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) چوب خوشة خرما، بیخ خوشة خرما که خمیده و کج است .
-
پنگ
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) خوشة خرما که خرماهای آن را گرفته باشند.
-
سفاری
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) = سپاری : ساق خوشة گندم ، جل .
-
کاناز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = کناز: بن خوشة خرما، آن جا که به نخل چسبیده .
-
کناز
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) بن و بیخ خوشة خرما. کاناز هم گویند.
-
تاغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) درختی با برگ های مثلثی شکل و گل های خوشه ای .
-
کوزر
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِ.) 1 - خوشة گندم و جو. 2 - غربیل ، الک .
-
خوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = خوشه . خشو: 1 - مادر زن . 2 - مادر شوهر.
-
وشکله
فرهنگ فارسی معین
(وَ کَ لَ یا لِ) (اِ.) = وشگله : دانة انگوری که از خوشه جدا شده .
-
وننگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ نَ) (اِ.) ریسمانی که دو سر آن را بر دیوار و جز آن بندند و خوشة انگور را از آن بیاویزند.