کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشایند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
خوش آیند
فرهنگ فارسی معین
( ~. یَ) (ص فا.) = خوشایند: مقبول ، دلپذیر، پسندیده .
-
جستوجو در متن
-
نیک افتادن
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) (مص ل .) خوشایند بودن .
-
خوش آیند
فرهنگ فارسی معین
( ~. یَ) (ص فا.) = خوشایند: مقبول ، دلپذیر، پسندیده .
-
بانمک
فرهنگ فارسی معین
(نَ مَ) (ص .) 1 - جذاب ، گیرا، ملیح . 2 - برخوردار از ویژگی های جالب و خوشایند که دیگران را به خنده وامی دارد.
-
دلکش
فرهنگ فارسی معین
(دِ. کَ) 1 - (ص فا.) دلپذیر، خوشایند. 2 - (اِ.) گوشه ای در دستگاه ماهور.
-
طرفه
فرهنگ فارسی معین
(طُ فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چیز تازه و نو و خوشایند. 2 - شی عجیب ، شگفت آور. 3 - (ص .) معشوق . 4 - شعبده باز، حقه باز.
-
نرم
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (ص .) 1 - لطیف . مق زبر. 2 - هرچیز کوبیده . 3 - صاف . 4 - خوشایند و دلنیشن . 5 - انعطاف پذیر. 6 - مهربان ، رئوف . 7 - آهسته ، آرام .
-
مثبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ) [ ع . ] (ص .) 1 - ثبت شده . 2 - استوار شده ، برقرار. 3 - ثابت شده ، مدلل . 4 - دارای جنبة موافقت و پذیرش . 5 - خوشایند و خوب . 6 - ویژگی کمیتی بزرگ تر از صفر (ریاضی ).