کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوردن گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
احلیل خوردن
فرهنگ فارسی معین
(اِ. خُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) (عا.) فریب خوردن .
-
برهم خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) پریشان شدن ، مضطرب شدن .
-
تاب خوردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - در تاب نشستن و در هوا به جلو و عقب رفتن . 2 - پیچ و خم پیدا کردن .
-
ترک خوردن
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ. خُ دَ) (مص ل .) (عا.) شکاف برداشتن .
-
جا خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) یکه خوردن ، تعجب کردن .
-
جر خوردن
فرهنگ فارسی معین
(جِ. خُ دَ) (مص ل .) (عا.) پاره شدن .
-
جگر خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) 1 - رنج کشیدن . 2 - غصه خوردن .
-
چشم خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) چشم زخم خوردن ، هدف چشم بد شدن .
-
حرص خوردن
فرهنگ فارسی معین
(حِ. خُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - خشمگین شدن . 2 - به خود فشار آوردن .
-
دریغ خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) متأسف شدن ، حسرت خوردن .
-
دم خوردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. خُ دَ) (مص ل .) فریب خوردن .
-
ربیع خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مجازاً سبزه خوردن ، علف خوردن .
-
زخم خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) مجروح شدن .
-
زینهار خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) پیمان شکستن .
-
سر خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص ل .) (عا.) دلزده شدن ، ناامید شدن .