کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودستایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پغار
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِ.) تکبر، خودستایی .
-
کلچ
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) = کلیچ : عجب ، خودستایی ، تکبر.
-
لابیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (مص ل .) خودستایی کردن ، لاف و گزاف گفتن .
-
لاف زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) خودستایی کردن غیرواقعی .
-
منم منم
فرهنگ فارسی معین
(مَ نَ. مَ نَ) (اِمر.) (عا.) خودستایی ، لاف زدن .
-
کشی
فرهنگ فارسی معین
(کَ ش ) (حامص .)1 - خوشی ، تندرستی . 2 - خودستایی ، غرور.
-
لاف
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - خودستایی بی اصل و گزاف . 2 - رجز.
-
لابه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِ.) 1 - عجز، نیاز. 2 - التماس ، زاری . 3 - خودستایی ، تکبر.