کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوب شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خوب رو (ی )
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) زیبا، نیکوروی . ج . خوبرویان .
-
جستوجو در متن
-
بهبود
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (مص مر.) 1 - خوب شدن ، نیکو شدن . 2 - سلامت ، تندرستی .
-
ابتلال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - تر شدن . 2 - خوب شدن حال پس از بیماری و سختی . 3 - چاق شدن پس از نزاری .
-
بار آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) تربیت شدن (چه خوب چه بد).
-
گواریدن
فرهنگ فارسی معین
(گُ دَ) (مص ل .) 1 - خوب تحلیل رفتن ، نیک هضم شدن . 2 - خوشگوار بودن .
-
جا افتادن
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) (مص ل .) 1 - با محیط یا شغل تازه سازگار شدن . 2 - در جای خود قرار گرفتن استخوان جابه جا شده . 3 - خوب پخته شدن غذا، به ویژه آش و مانند آن . 4 - با تجربه شدن ، به کمال رسیدن .
-
پاافتادن
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) (مص ل .) 1 - میسر شدن ، دست دادن . 2 - اتفاق خوب یا بدی پیش افتادن .
-
ملکه شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) بسیار خوب و دقیق در یاد و حافظه ماندن .
-
نان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - قطعه ای از آرد خمیر کرده و بر آتش پخته که آن را می خورند. 2 - غذا. 3 - روزی ، رزق . ؛~ فانتزی هر یک از ناهای غیرسنتی . ؛~ باگت نان باریک و استوانه ای از آرد سفید که غیرسنتی است . ؛ ~ به نرخ روز خوردن (کن .) فرصت طلب و بی مسلک بودن...