کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواهنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مستجیز
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) اجازه خواهنده .
-
مستخبر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ) [ ع . ] (اِفا.) خبر خواهنده از کسی .
-
مستعین
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) یاری خواهنده .
-
مستنصر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ص ) [ ع . ] (اِفا.) یاری - خواهنده .
-
خواستار
فرهنگ فارسی معین
(خا) (ص فا.) 1 - خواهنده ، طلب - کننده . 2 - طالب زناشویی .
-
خواستگار
فرهنگ فارسی معین
(خا)(ص فا.) 1 - خواهنده . 2 - طالب زناشویی .
-
متشهی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ شَ هّ) [ ع . ] (اِفا.) خواهندة چیزی ، رغبت کننده ، آرزو دارند.
-
مستأمن
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ مِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - اعتمادکننده . 2 - زنهار خواهنده .
-
مستشفی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) شفا جوینده ، بهبود خواهنده .
-
مستمد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ مِ دّ) [ ع . ] (اِفا.) یاری خواهنده ، استمداد کننده .
-
شمارخواه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) (ص فا.) = شمار - خواهنده : 1 - آن که حساب کارها و اعمال طلبد. 2 - خدای تعالی ، دیان .
-
عفات
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . عفاة ] (ص .)جِ عافی . 1 - آمرزنده ، درگذرنده . 2 - مهمان ، خواهندة روزی .
-
مستسعد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ع ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نیک بختی جوینده ، سعادت خواهنده . 2 - کسی که چیزی را به فال نیک گیرد.
-
مستسقی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آب خواهنده . 2 - مبتلا به بیماری استسقاء.
-
مستنجد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جِ) [ ع . ] (اِفا.)1 - یاری خواهنده . 2 - دلیر و توانا.