کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواننده-ترانهپرداز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترانه
فرهنگ فارسی معین
(تَ نِ) [ اوس . ] (اِ.) 1 - تصنیف ؛ قطعه ای کوتاه برای خوانده شدن همراه با سازهای موسیقی . 2 - دوبیتی . 3 - تر و تازه . 4 - زیباروی .
-
پرداز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص فا.) در ترکیب با واژه های دیگر، معانی تازه پدید می آورد مانند: 1 - گوینده ، پردازنده : سخن پرداز. 2 - سازنده ، تمام کننده : دروغ پرداز. 3 - تهی کننده : کیسه - پرداز.
-
ترانه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) آواز خواندن .
-
بداهه پرداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که بدون مقدمه اثری هنری اعم از شعر، موسیقی ، نقاشی و همانند آن خلق می کند.
-
چهره پرداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ)(ص فا.) صورتگر، نقاش .
-
دروغ پرداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ) (ص فا.) کسی که دروغ گوید.
-
نکته پرداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) کسی که مطلب دقیق و باریک را خوب ادا کند.
-
غزل پرداز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - غزل سرا. 2 - مطرب .