کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوانده
فرهنگ فارسی معین
(خا دِ) (ص مف .) 1 - قرائت شده . 2 - دعوت شده . 3 - احضار شده ، فراخوانده .
-
واژههای مشابه
-
برادر خوانده
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا دِ) (اِمر.) مردی که او را به اخوت برگزیده باشند.
-
بزرگ خوانده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ)(ص .) نامبردار، مشهور.
-
درس خوانده
فرهنگ فارسی معین
(دَ. خا دِ) (ص مف .) تحصیل کرده ، باسواد، با شعور و فهمیده .
-
فرزند خوانده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا دِ) [ په ] (اِمر.) پسر یا دختری که انسان او را به فرزندی خود قبول می کند.
-
جستوجو در متن
-
مقروء
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) قرائت شده ، خوانده شده .
-
دعی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) پسر خوانده ؛ ج . ادعیاء
-
مندوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - خوانده شده . 2 - انتخاب شده .
-
منشد
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ) [ ع . ] (اِمف .) شعر خوانده شده از دیگری .
-
مدعو
فرهنگ فارسی معین
(مَ عُ وّ) [ ع . ] (اِمف .) دعوت شده ، خوانده شده .
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اِ) [ په . ] (اِ.) = وا: آش . به حذف همزه نیز خوانده می شود مانند: جوجه با، شوربا.
-
خوانا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) 1 - خواننده . 2 - خط و نوشته ای که به راحتی خوانده شود.
-
دبوس
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) گرز آهنی ، در عربی با تشدید «ب » خوانده می شود.