کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواب به خواب رفتن / شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خواب
فرهنگ فارسی معین
(خا) [ په . ] 1 - (اِ.) حالتی توأم با آسایش و آرامش که بر اثر از کار بازماندن حواس ظاهر در انسان و حیوان پدید آید. 2 - (ص .) غافل ، بی خبر. 3 - جهتی که پرز، مو یا پشم در آن به آسانی روی هم افتد. ؛ ~ خرگوشی کنایه از: غفلت و بی خبری . ؛ ~ هفت پادشاه...
-
خسبیدن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) خفتن ، به خواب رفتن .
-
خوابیدن
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) (مص ل .) 1 - به خواب رفتن . 2 - آرام گرفتن .
-
خدر
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) [ ع . ] (اِمص .) سستی ، به خواب رفتن اعضای بدن .
-
پذیره شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) 1 - جلو رفتن ، پیشواز رفتن . 2 - به مقابله رفتن .
-
هفت
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] (اِ.) عدد اصلی میان شش و هشت (7). ؛ ~ قلم آرایش کردن آرایش تمام ، بزک کامل . ؛ ~ پادشاه را خواب دیدن کنایه از: به خواب عمیق فرو رفتن . ؛ ~ کفن پوساندن مدت ها پیش مردن .
-
در شدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. شُ دَ) (مص ل .) داخل شدن ، به درون رفتن .
-
لاو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) لو. ؛ به ~ دادن : مفت از چنگ دادن چیزی را. ؛ به ~ شدن : از دست رفتن ، لو رفتن .
-
هپرو شدن
فرهنگ فارسی معین
(هَ پَ. شُ دَ)(مص ل .)(عا.) 1 - به غارت رفتن . 2 - ربوده شدن .
-
غموس
فرهنگ فارسی معین
(غُ) [ ع . ] (مص ل .)1 - فرو شدن ، غایب شدن . 2 - به آب فرو رفتن .
-
انعزال
فرهنگ فارسی معین
(اِ عِ) [ ع . ] (مص ل .) گوشه گیر شدن ، به کنار رفتن .
-
ایغال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) دور رفتن ، به دور جای شدن .
-
عروج
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (مص ل .)بالا رفتن ، به بلندی بر شدن .
-
هوار شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .)(عا.) ناخوانده به خانة کسی رفتن .
-
گریختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) [ په . ] (مص ل .) در رفتن ، به هزیمت شدن .