کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواباندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواباندن
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) (مص م .) نک خوابانیدن .
-
واژههای مشابه
-
چشم خواباندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص ل .) نک چشم - پوشی .
-
جستوجو در متن
-
خسباندن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص م .) خواباندن .
-
لالایی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) آوازی که مادران برای خواباندن کودک می خوانند.
-
بنگره
فرهنگ فارسی معین
(بَ گَ رِ) ( اِ.) لالایی ، آوازی که زنان برای خواباندن طفل می خوانند.
-
کشتی
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) 1 - ورزش دونفری که هدف از آن به پشت خواباندن یکی به وسیلة دیگری است . مجازاً: تلاش و کوشش جسمی یا ذهنی بسیار سخت . 2 - زنار، کمربند.
-
جوجه کشی
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ)(حامص .) عمل خواباندن بعضی مرغ خانگی ، بوقلمون کبوتر و جزو آن ها روی تخم تا جوجه تولید شود. ؛ماشین ~ ماشینی که به وسیلة حرارت معینی که به تخم بعض طیور می دهد، تولید جوجه کند.