کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خم کوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خم دادن
فرهنگ فارسی معین
(خَ. دَ) 1 - (مص م .) کج کردن . 2 - (مص ل .) مطیع شدن ، نرمی نشان دادن .
-
خم گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(خَ. گِ رِ) (مص ل .)کج شدن ، گوژ شدن .
-
رویین خم
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِمر.) 1 - کوس . 2 - نوعی شیپور بزرگ و خمیده .
-
پیچ و خم
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ خَ) (اِمر.) 1 - چین و شکن ، گردش و تاب . 2 - دارای پیچ و تاب .
-
جستوجو در متن
-
خمره
فرهنگ فارسی معین
(خُ رِ) (اِ.) خم کوچک ، خمچه .
-
خنبره
فرهنگ فارسی معین
(خُ بَ رِ) (اِمر.) خمره ، خم کوچک .
-
آنین
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) خُم کوچک سفالین که دوغ را در آن می ریختند و آرام آرام تکان می دادند تا کره از آن جدا شود.
-
آژنگ
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) ( اِ.) 1 - چین و شکن روی پوست . 2 - گره ، خم . 3 - چروکی که در جامه افتد. 4 - موج کوچک .