کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خمره
فرهنگ فارسی معین
(خُ رِ) (اِ.) خم کوچک ، خمچه .
-
جستوجو در متن
-
بشتک
فرهنگ فارسی معین
(بُ یا بَ تَ) ( اِ.) خمرة کوچک .
-
تاپو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) خمرة سفالی بزرگ که در آن آرد و گندم ذخیره کنند.
-
خنبره
فرهنگ فارسی معین
(خُ بَ رِ) (اِمر.) خمره ، خم کوچک .
-
شیرزنه
فرهنگ فارسی معین
(زَ نِ) (اِمر.) 1 - چوبی که با آن شیر یا دوغ را به هم می زنند تا مسکه از دوغ جدا شود. 2 - خمرة کره گیری .
-
میکسر
فرهنگ فارسی معین
(س ) 1 - (ص فا.) آن که میکس می کند، میکس کننده . 2 - (اِ.) وسیله ای برای هم زدن و مخلوط کردن مواد غذایی ، همزن (فره ). 3 - دستگاهی با محفظه ای خمره ای شکلِ گردان برای ساختن بتون .