کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلوت
فرهنگ فارسی معین
(خَ وَ) [ ع . خلوة ] 1 - (مص ل .) تنها نشستن ، تنهایی گزیدن . 2 - (اِمص .) تنهایی ، انزوا. 3 - کم رفت و آمد، کم جمعیت .
-
واژههای مشابه
-
خلوت خانه
فرهنگ فارسی معین
( نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای آسایش . 2 - اطاق مخصوص . 3 - شبستان . 4 - نمازخانه .
-
حیاط خلوت
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ وَ) (اِمر.) حیاط کوچک در پشت خانة مسکونی و مستقل از حیاط بزرگ .
-
جستوجو در متن
-
اخلاء
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) خالی یافتن . 2 - خالی کردن ، در خلوت بردن کسی را. 3 - (مص ل .) خالی شدن ، در جای خلوت و بی مزاحم افتادن ، خلوت کردن با.
-
گوشه گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِفا.) خلوت نشین ، زاهد.
-
تنهایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - یگانه بودن ، تنها بودن . 2 - خلوت .
-
دنج
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِ.) (عا.) جای خلوت و آرام .
-
تعکف
فرهنگ فارسی معین
(تُ عَ کُّ) [ ع . ] (مص ل .) گوشه گرفتن ، خلوت گزیدن .
-
خالی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - تهی کردن . 2 - خلوت کردن .
-
قرق کردن
فرهنگ فارسی معین
(قُ رُ. کَ دَ) [ تر - فا. ] (مص م .) جایی را خلوت کردن و مانع ورود دیگران شدن .
-
پاسیو
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - حیاط خلوت . 2 - نورگیر. 3 - بخشی از آپارتمان به صورت باغچه یا گلخانه .
-
خلاء
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.)1 - جای خلوت . 2 - مستراح . 3 - فضا، فضای خالی از هوا.
-
سراچه
فرهنگ فارسی معین
(سَ چَ یا چِ)(اِمصغ .)1 - سرای کوچک . 2 - خلوت خانه . 3 - صندوقچه ای که درون صندوق بزرگی قرار گیرد.