کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلاصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلاصه
فرهنگ فارسی معین
(خُ ص ِ) [ ع . خلاصة ] (اِ.ص .)1 - سخن کوتاه ، باری ، به هر حال . 2 - برگزیده ، خالص .
-
جستوجو در متن
-
فی الجمله
فرهنگ فارسی معین
(فِ لْ جُ مْ لِ) [ ع . ] (ق .) خلاصه ، خلاصه کلام ، اصل کلام .
-
تلخیص
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) خلاصه کردن .
-
مخلص
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ] (اِ.) خلاصه .
-
اجمالاً
فرهنگ فارسی معین
(اِ لَ نْ) [ ع . ] (ق .) به طور خلاصه و مبهم .
-
الحاصل
فرهنگ فارسی معین
(اَ ص ِ) [ ع . ] (ق .) باری ، خلاصه ، القصه .
-
الغرض
فرهنگ فارسی معین
(اَ غَ رَ) [ ع . ] (ق .) باری ، خلاصه .
-
القصه
فرهنگ فارسی معین
(اَ قِ صِّ) [ ع . القصة ] (ق .) خلاصه .
-
ملخص
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ خَّ) [ ع . ] (اِمف .) خلاصه شده ، مختصر شده .
-
در
فرهنگ فارسی معین
جمله (دَ. جُ لِ) [ فا - ع . ] (ق .) خلاصه ، بالاخره .
-
زبده
فرهنگ فارسی معین
(زُ دِ) [ ع . زبدة ] (اِ.) 1 - برگزیده از هر چیز. 2 - خلاصه .
-
فلان فلان شده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ~ . شُ دِ) [ ع - فا. ] (ص .)نوعی دشنام ، خلاصه ای از چند فحش و ناسزا.
-
ماحصل
فرهنگ فارسی معین
(حَ صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فراهم شده ، به دست آمده . 2 - خلاصه .
-
آمرغ
فرهنگ فارسی معین
(مُ) ( اِ.) 1 - مقدار، مایه ، ارج . 2 - نفع ، سود. 3 - خلاصه ، ذخیره . 4- اندک ، کم .