کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خفی
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (ص .)1 - نهان ، پنهان . 2 - گوشه - گیر.
-
جستوجو در متن
-
خفایا
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) جِ خفیه ، خفی ؛ نهفته ها، نهان ها.
-
غباری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به غبار. گردآلود، غبار آلوده . 2 - مجازاً: اندوه ، رنج . 3 - خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی به زحمت دیده شود.
-
ذکر
فرهنگ فارسی معین
(ذِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)یاد کردن ، بیان کردن . 2 - (اِمص .) یادآوری . 3 - نام ، آوازه . 4 - شرح حال ، ترجمة احوال . 5 - پند،موعظه . ؛~ جمیل یاد نیکو. ؛ ~ خیر یاد نیکو. ؛ ~ جلی ذکری که صوفیان به آواز بلند ادا کنند. ؛~ خفی ذکری که صوفیان در دل ...