کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خط مشرق و مغرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تازه خط
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) (ص مر.) پسری که تازه پشت لبش مو روییده .
-
خط زدن
فرهنگ فارسی معین
(خَ طّ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) حذف کردن .
-
دست خط
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) نامه یا نوشته ای که کسی با دست خط نوشته باشد. دست نوشت نیز گویند.
-
طوطی خط
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) کنایه از: جوانی که تازه مو بر صورتش روییده .
-
هفت خط
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان .
-
هفت خط
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) [ فا - ع . ] 1 - (اِ.) هفت خط نقش شده بر جام جم . 2 - (ص .) آدم دانا، حیله گر.
-
سر بر خط نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ. خَ. نَ دَ) [ فا - ع . ] (مص ل .) فرمانبردار شدن ، مطیع شدن .
-
جستوجو در متن
-
خافقین
فرهنگ فارسی معین
(فِ قِ) [ ع . ] (اِ.) مشرق و مغرب ، خاور و باختر.
-
خاور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) 1 - مغرب . 2 - مشرق .
-
خاوران
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ په . ] (اِ.) 1 - مغرب . 2 - مشرق .
-
چهار ارکان
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - چهار حد جهان : مشرق ، مغرب ، شمال و جنوب . 2 - نوعی خیمة چهارگانه .
-
خراسان
فرهنگ فارسی معین
(خُ) 1 - مشرق . مق بابل ، مغرب . 2 - نغمه ای است از موسیقی قدیم .
-
چهارسو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِمر.) 1 - چهارجانب : شمال ، جنوب ، مشرق ، مغرب . 2 - چهارراه . 3 - چهارراه میان بازار، چارسوق ، چارسوک . 4 - (کن .) دنیا، جهان .
-
مغرب
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) چیز عجیب و غریب در آورنده .