کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطاکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گناهکار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) خطاکار، مجرم .
-
خاطی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . خاطی ء ] (اِفا.) خطاکننده ، خطاکار.
-
تخطئه
فرهنگ فارسی معین
(تَ طِ ئِ ) [ ع . ] (مص م .) خطاکار خواندن . کسی را به خطا نسبت دادن .
-
مخطی
فرهنگ فارسی معین
(مُ خْ) [ ع . مخطی ء ] (اِفا.) خطاکار، گناهکار.