کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشکسالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشکسالی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) سال قحطی ، سالی که در آن باران نبارد.
-
جستوجو در متن
-
قحطی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص .)1 - خشکسالی . 2 - نایابی .
-
امحال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) ~ع . ~ (مص ل .) 1 - قحطی و خشکسالی شدن . 2 - بی حاصل شدن .
-
قحط
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - خشکسالی ، بی - حاصلی . 2 - نایابی .
-
تشتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ یا تُ تَ) (اِ.) = تیشتر: 1 - نام ایزد موکل بر باران که با دیو خشکسالی می جنگد. 2 - شِعúرای یمانی ؛ ستاره ای پر نور در صورت فلکی سگ بزرگ .