کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خسیس
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (ص .) 1 - فرومایه . 2 - بخیل . ج . خساس ، اخسه .
-
جستوجو در متن
-
کاسه سیاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) بخیل ، خسیس .
-
چس خور
فرهنگ فارسی معین
(چُ. خُ) (ص .) بخیل ، خسیس .
-
ناخن خشک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ) (ص مر.) (عا.)خسیس .
-
وتح
فرهنگ فارسی معین
(وَ تِ) [ ع . ] (ص .) خسیس ، فرومایه .
-
آب کور
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.)1 - خسیس . 2 - حق ناشناس .
-
سخت جان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - پُرطاقت . 2 - خسیس .
-
ممسک
فرهنگ فارسی معین
(مُ س ) [ ع . ] (اِفا.) بخیل ، خسیس .
-
کنس
فرهنگ فارسی معین
(کِ نِ) (ص .) (عا.) خسیس ، ممسک .
-
کنک
فرهنگ فارسی معین
(کَ نِ یا کَ نَ) (ص .) بخیل ، خسیس .
-
لک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) 1 - ابله ، نادان . 2 - خسیس ، فرومایه .
-
اخس
فرهنگ فارسی معین
( اَ خَ سُ) [ ع . ] (ص تف .) خسیس تر، زبون تر، فرومایه تر، خوارتر.
-
بخیل
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ص .) چشم تنگ ، خسیس . ج . بخلاء.
-
خسیسه
فرهنگ فارسی معین
(خَ س ) [ ع . خسیسة ] (ص .) مؤنث خسیس ، ج . خسایس .