کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خریدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خریده
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) [ ع . خریدة ] (ص .) 1 - مروارید ناسفته . 2 - دختر نارسیده . 3 - زن شرمگین . ج . خرائد.
-
جستوجو در متن
-
زرخرید
فرهنگ فارسی معین
(زَ. خَ) (ص مف .) غلام و کنیزی که خریده شود.
-
مبیع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - فروخته شده . 2 - خریده شده .
-
خراید
فرهنگ فارسی معین
( خَ یِ) [ ع . خرائد ] (اِ.) جِ خریده . 1 - لؤلؤهای ناسفته . 2 - دوشیزگان ، زنان شرمگین .
-
بارخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ)(اِمر.)1 - محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار. 2 - کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد. 3 - بسته های کالا. 4 - چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند.