کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرس کوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علف خرس
فرهنگ فارسی معین
( ~ خِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) گیاهی است خاردار، بوتة آن بزرگ و دارای برگ های بریده .
-
جستوجو در متن
-
بنات النعش
فرهنگ فارسی معین
(بَ تُ نَّ) [ ع . ] (اِمر.) دو صورت فلکی : 1 - دب اکبر (خرس بزرگ ، هفت اورنگ مهین ). 2 - دب اصغر (خرس کوچک ، هفت اورنگ کوچک ).
-
خرسک
فرهنگ فارسی معین
(خِ سَ) (اِمصغ .) 1 - خرس کوچک ، بچه خرس . 2 - قالی ضخیم و پشم بلند و سنگین و بدنقشه در ابعاد مختلف .
-
فرقد
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) دو برادران ، نام دو ستاره بر سینة صورت فلکی خرس کوچک یا دُب اصغر.
-
ستارة قطبی
فرهنگ فارسی معین
( ~ ء قُ) (اِمر.) ستاره ای است کم نور در انتهای دُم صورت فلکی دُب اصغر (خرس کوچک ) که با اختلاف کمتر از یک درجه از محل واقعی قطب شمال قرار دارد.
-
جدی
فرهنگ فارسی معین
(جُ دَ) [ ع . ] (اِ.) ستارة قطبی ، ستاره ای در انتهای دُم خرس کوچک با اختلاف کمتر از 1 درجه از محل واقعی قطب شمال .میخگاه ، سپاهبد و سپاهبدان هم گفته شده .
-
دب اصغر
فرهنگ فارسی معین
(دُ بِ اَ غَ) [ ع . ] (اِمر.) خرس کوچک ، یکی از صورت های فلکی دور قطبی . ستارة قطبی در انتهای دُم آن است که به آن بنات النعش صغری ، هفت اورنگ کهین ، هفت برادران هم گویند.