کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرد و متلا شی شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرد کردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ. کَ دَ) (مص م .) 1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن .
-
جستوجو در متن
-
رم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (اِ.) چیز، شی ء. 2 - چاره ، حیله . 3 - (مص م .) اصلاح کردن ، نیکو کردن چیز. 4 - گرفتن ستور چوب ها را به دهان و خوردن . 5 - (مص ل .) پوسیده شدن استخوان ، پوسیدن .
-
جا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - مکان ، موضع . 2 - رختخواب ، بستر. 3 - منزل ، مأوا. 4 - ظرف ، بشقاب . 5 - قدر، منزلت . ؛از ~ دررفتن کنایه از: عصبانی شدن ، خشمگین شدن . ؛~ تر است و بچه نیست کنایه از: فرد مورد نظر دررفته ، آن شی ء از میان رفته .
-
شکسته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - خرد شدن . 2 - پریشان شدن . 3 - پیر و تکیده شدن .