کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردمند
فرهنگ فارسی معین
(خِ رَ مَ) [ په . ] (ص مر.) عاقل ، دانا.
-
جستوجو در متن
-
عاقل
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ ع . ] (ص .) خردمند.
-
هوشیار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) باهوش ، خردمند.
-
هشیوار
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (ص .) خردمند، هوشمند.
-
کاردان
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) خردمند، کارآزموده .
-
عقیل
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) خردمند، گرامی .
-
لبیب
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (ص .) خردمند، دانا.
-
اریب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص .) خردمند، زیرک ، دانا.
-
بخرد
فرهنگ فارسی معین
(بِ رَ) (ص مر.) خردمند، حکیم .
-
حصیف
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) خردمند، درست - رای .
-
فروهیده
فرهنگ فارسی معین
(فَ رُ دِ) (ص مر.)خردمند، پسندیده .
-
کیس
فرهنگ فارسی معین
(کَ یُِ) [ ع . ] (ص .) زیرک ، خردمند، هوشیار.
-
مزغ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) مغز. ؛ خداوند ~خردمند، باتدبیر.
-
پژوهنده
فرهنگ فارسی معین
(پِ یا پَ هَ دِ) (ص فا.) 1 - جست و جو کننده . 2 - کارآگاه ، خبرچین . 3 - خردمند، دانا.