کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرامنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرامنده
فرهنگ فارسی معین
(خُ مَ دِ) (ص فا.) آن که با ناز و تکبر راه رود.
-
جستوجو در متن
-
چمان
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص فا.) خرامان ، خرامنده .
-
چمنده
فرهنگ فارسی معین
(چَ مَ دِ) (ص فا.) خرامنده .
-
مریح
فرهنگ فارسی معین
( مِ رُ) [ ع . ] (ص .) 1 - شادمان . 2 - خرامنده .
-
طناز
فرهنگ فارسی معین
(طَ نّ) [ ع . ] (ص .) 1 - شوخ ، کرشمه . 2 - به ناز خرامنده . 3 - مسخره کننده .
-
فیرنده
فرهنگ فارسی معین
(رَ دِ) (ص فا.) 1 - خرامنده ، کسی که با ناز و تکبر راه می رود. 2 - مسخره کننده .