کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرامان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرامان
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص فا.) رونده با ناز و تکبر و تبختر.
-
جستوجو در متن
-
ناوناوان
فرهنگ فارسی معین
(ق .) خرامان ، جلوه کنان .
-
نوان
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص فا.) خرامان .
-
چمان
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص فا.) خرامان ، خرامنده .
-
دنان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص فا.) خرامان ، رفتار از روی خرامیدن و ناز.
-
گرازان
فرهنگ فارسی معین
(گُ)(ص فا.)خرامان ،در حال خرامیدن .
-
سرو چمان
فرهنگ فارسی معین
(سَ وِ چَ)(ص مر.) سرو خرامان ، سرو خوش رفتار، کنایه از: معشوق خوش قد و بالا.
-
گردل
فرهنگ فارسی معین
(گِ دِ) (ص .) (عا.) 1 - خرد. 2 - آهسته . ؛ ~. ~ راه رفتن (کن .) خرامان و خوش طبع و مطبوع راه رفتن .
-
تفت
فرهنگ فارسی معین
(تَ) 1 - (ص .) گرم . 2 - (اِ.) گرمی ، حرارت . 3 - حرارت ناشی از خشم . 4 - با شتاب ، تند و تیز. 5 - خرام ، خرامان .
-
آن
فرهنگ فارسی معین
1 - پسوند دال بر زمان : بامدادان ، ناگاهان . 2 - پسوند دال بر مکان و موطن : گیلان ، یونان ، ایران ، دیلمان . 3 - پسوند حاصل مصدر است در آخر ریشة فعل : چادردران کردن ، راه جامه دران . 4 - پسوند دال بر کثرت و استمرار در آخر اسم فاعل (مرخم .): درم - ر...