کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراج زمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خراج برگرفتن
فرهنگ فارسی معین
(خَ. بَ. گِ رِ تَ) (مص م .) از پرداخت مالیات معاف کردن .
-
خراج گزار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) (ص فا.) مالیات دهنده ، باج دهنده .
-
جستوجو در متن
-
طسق
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مقداری از خراج که به حسب سرجریب بر زمین زراعت و جز آن گیرند. 2 - سهمیة مالیاتی که به حبوبات (برحسب جریب ) تعلق می گرفت ، صورت مالیاتی .
-
ضریبه
فرهنگ فارسی معین
(ضَ بِ یا بَ) [ ع . ضریبة ] (اِ.) 1 - سرشت ، خوی 2 - عایدی ضرابخانه ، دخل دارالضرب . 3 - جزیه ، گزیت . 4 - خراج زمین و مانند آن . 5 - گمرک . 6 - تیزی شمشیر، شمشیر. 7 - زخمگاه . 8 - (ص .) زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر. 9 - عوارضی که برای تسعیر مالیا...