کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرابه
فرهنگ فارسی معین
(خَ بِ) [ ع . خرابة ] (اِ.) ویرانه ، ویرانة به جا مانده از آبادی .
-
جستوجو در متن
-
ویرانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) خرابه .
-
طلل
فرهنگ فارسی معین
(طَ لَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) خرابه ، نشان به جا مانده از یک خانه یا عمارت ویران . 2 - کالبد هر چیزی . ج . اطلال .
-
خرابات
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ خرابه ؛ ویرانه ها. 2 - میخانه ، میکده . 3 - قمارخانه . 4 - در عرفان ، مقام و مرتبة ویرانی عادات نفسانی .
-
عذره
فرهنگ فارسی معین
(عَ ذِ رِ یا رَ) [ ع . عذرة ] (اِ.) 1 - پلیدی ، غایط . 2 - جایی که در آن کثافات دفع گردد. 3 - خرابه ، ویرانه . ج . عذرات .