کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمتگزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خدمتگزار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) نوکر، مستخدم .
-
جستوجو در متن
-
زودخیز
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) کنایه از: خدمتگزار.
-
چاکر
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) نوکر، بنده ، خدمتگزار.
-
خادم
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ ع . ] (اِفا.) خدمتگزار، مستخدم . ج . خُدّام .
-
زیردست
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(ص مر.)1 - فرمانبردار،خدمتگزار. 2 - ذلیل ، پست .