کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمتکاری خدمتکاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پیشکاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - خدمتکاری ، چاکری . 2 - معاونت ، مباشرت .
-
جامگی خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا)(اِ. ص .)خدمتکار،نوکر، خدمتکاری که حقوق می گیرد.
-
پرستندگی
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ تَ دِ) (حامص .) 1 - پرستش ، عبودیت . 2 - خدمت ، خدمتکاری .
-
لالایی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - غلامی ، خدمتکاری . 2 - تربیت بزرگزادگان . 3 - (اِمر.) نوعی پارچة کم ارزش .
-
وصیفه
فرهنگ فارسی معین
(وَ فَ یا فِ) [ ع . وصیفة ] (اِ.) 1 - خدمتکاری که دختر یا کنیز بود. 2 - وصف کننده (مؤنث )؛ ج . وصائف .