کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمات محلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
محلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ ل لا) [ ع . ] (اِمف .) به زیور آراسته شده .
-
محلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - شیرین گرداننده چیزی را. 2 - شیرین یابنده .
-
آزمایشگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - محلی مجهز به وسایل لازم برای انجام تجارب علمی به وسیلة متخصصان یا دانشجویان . لابراتوار. 2 - محلی برای آزمایش ، محل تجربه کردن .
-
بومی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) منسوب به بوم ، اهل محل ، اهل ناحیه ، محلی .
-
خاکریز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سنگر. 2 - محلی که خاک در آن ریزند.
-
سنگچین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) محصور کردن محلی با سنگ های درشت و خرد.
-
ویدیو کلوپ
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) [ فر. ] (اِمر.) محلی برای کرایه دادن فیلم های ویدیویی .
-
قیتول
فرهنگ فارسی معین
[ تر - مغ . ] (اِ.) 1 - محلی برای استراحت اردو. 2 - لشگرگاه ، اردو.
-
کروکی
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) نقشه ای که موقعیت محلی را نشان دهد.
-
آبخوست
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِمر.) = آبخست : 1 - جزیره . 2 - محلی که آب آن را کنده باشد.
-
بایگان
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند.
-
بازداشتگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) محلی که اشخاص توقیفی را موقتاً در آن زندانی کنند، زندان .
-
پاتوق
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فا - تر. ] (اِمر.) = پاتوغ : محلی که همیشه در آنجا عده ای گرد هم آیند.
-
سامبا
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) رقص پر شور و پرتحرک برگرفته از رقص محلی برزیل .
-
سربازخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ یا نِ) (اِمر.) محلی که سربازان در آن جا تعلیمات نظامی ببینند.