کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خان و مان نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باد خان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) بادخانه ، بادگیر، گذرگاه باد.
-
پیش خان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) پیش خان ، میز درازی که فروشندة کالا پشت آن می ایستد.
-
خان خانی
فرهنگ فارسی معین
[ تر - فا. ] (حامص .) حکومتی با دولت مرکزی ضعیف ، که هر بخش از کشور برای خود امیری داشته باشد.
-
خان غرد
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (اِمر.) خانة تابستانی .
-
جستوجو در متن
-
خانمان
فرهنگ فارسی معین
(نْ یا نُ) (اِمر.) نک خان و مان .
-
دیگ نهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) 1 - نهادن دیگ بر روی آتش ، دیگ بار کردن . 2 - (کن .) کر و فر و خودنمایی کردن ، لاف زدن .
-
کراخ
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِصت .) بانگ و فریاد ماکیان به هنگام تخم نهادن .
-
خبن
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (مص م .) پنهان کردن و نهادن طعام برای روز سختی .
-
رحال
فرهنگ فارسی معین
(رَ حّ) [ ع . ] (ص .) نیک دانا و ماهر در پالان نهادن ؛ ج . رحاله .
-
هنگامه نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) (مص ل .) برپا کردن مجلس نقّالی و شعبده بازی .
-
گساردن
فرهنگ فارسی معین
(گُ دَ) (مص م .) 1 - نهادن ، گذاشتن . 2 - خوردن ، خوردن شراب و غم .
-
مان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] 1 - (اِ.) اسباب و اثاثیه خانه . 2 - مثل و مانند. 3 - خانه . 4 - (پس .) به صورت پسوند در کلمات مرکب آید و به معنی محل ، جا و خانه : دودمان . 5 - در بعضی کلمات به معنی «منش » و «اندیشه » آید: شادمان ، قهرمان . 6 - از ریشه فعل اسم معنی (اسم مصد...
-
آیینه بندان
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ)(اِمر.)آراستن در و دیوار خانه با نهادن آیینه های بسیار بر آن . آیینه - بندی نیز گویند.
-
افضال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) افزون کردن . 2 - نیکویی و احسان کردن . 3 - سپاس نهادن . 4 - برتری داشتن . 5 - (اِمص .) بخشش . ج . افضالات .