کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانه داری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خانه شاگرد
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ) (ص مر.) پسری که کارهای خانه را انجام دهد، شاگردخانه .
-
خانه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند.
-
خانه زاد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) فرزند خدمتکار که در خانة ارباب به دنیا آمده باشد.
-
خانه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (ص فا.) منزوی ، گوشه - نشین .
-
در خانه
فرهنگ فارسی معین
(دَ نِ یا نَ) (اِ.) 1 - دربار پادشاهی ، سرای سلطنتی . 2 - دارالحکومه ، استانداری (قاجاریه ). 3 - جایی که آدمی در آن سکنی کند؛ منزل . 4 - دولت ، درب خانه .
-
دیوان خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) عدلیه ، دادگستری (صفویان و قاجاریان ).
-
راست خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (ص مر.) کنایه از: 1 - شخصی که با همه کس از قرار راستی و درستی و امانت و دیانت رفتار کند. 2 - هر چیز راست و درست .
-
سفره خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) اتاق غذاخوری ، ناهارخوری .
-
سلاخ خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) کشتارگاه .
-
سیاه خانه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) (اِمر.) زندان .
-
شب خانه
فرهنگ فارسی معین
(شَ نِ) (اِمر.) شبستان .
-
شیرک خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) 1 - شیره کشی . 2 - میخانه .
-
صاحب خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) 1 - مالک خانه . 2 - میزبان .
-
شش خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) 1 - خیمه ، پرده . 2 - خیمة مدور.
-
عزب خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - خانه - ای که چند مرد مجرد در آن زندگی می کنند. 2 - جایی که مردها با زن ها رابطة نامشروع برقرار می کنند.