کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خام کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باده خام
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ. ص .) بادة بسیار قوی .
-
تخت خام
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ) (اِمر.) 1 - چرم دباغی شده . 2 - جاهل ، نادان .
-
خام درایی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمص .) بیهوده گویی .
-
خام طبع
فرهنگ فارسی معین
(طَ) (ص مر.) کسی که اندیشه های بیهوده دارد.
-
خام طمع
فرهنگ فارسی معین
(طَ مَ) (ص مر.) کسی که آرزوهای بیهوده در سر می پروراند.
-
جستوجو در متن
-
خشت
فرهنگ فارسی معین
(خِ) (اِ.) 1 - آجر خام . 2 - نیزة کوچک . 3 - یکی از نقش های چهارگانة ورق بازی . ؛~ در آب زدن کنایه از: کار بیهوده کردن .
-
کائوچو
فرهنگ فارسی معین
(ئُ ) [ فر. ] (اِ.) شیره ای است که از تنة درخت هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیرة فرفیون است به دست می آید. شیرة این درخت را هنگامی که گرم کنند، کائوچوی خام فراهم می شود و آن جسم نرمی است که در صنعت برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود.