کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاصة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خاصه
فرهنگ فارسی معین
(صِّ) [ ع . خاصة ] 1 - (اِ.) خاص ، ویژه . 2 - خویش و مقرب کسی . 3 - برگزیدة قوم . ج . خواص . 4 - (ق .) مخصوصاً، به ویژه .
-
خاصه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نزدیک کردن ، مقرب ساختن .
-
جستوجو در متن
-
و
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ق .) خاصه ، مخصوصاً.
-
یانکی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نامی تحقیرآمیز برای آمریکاییان خاصه نظامیان آمریکا.
-
سامه
فرهنگ فارسی معین
(مَّ) [ ع . سامة ] (اِ.) خاصه ، خاص ؛ مق . عامه .
-
هاف هاف
فرهنگ فارسی معین
(اِصت .) آواز سگ (خاصه سگ پیر) هفهف ، عوعو.
-
کلنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) هر آن چه که به درد خراب کردن بخورد، قدیمی (خاصه ساختمان ).
-
آب خضر
فرهنگ فارسی معین
(بِ خِ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - آب حیات بخش . 2 - معرفت حقیقی که خاصة انبیاء و اولیاست .
-
اتراق
فرهنگ فارسی معین
( اُ) [ تر. ] ( اِ.) = اطراق : توقف کردن در حین سفر، اقامت کوتاه مدت در جایی خاصه هنگام شب .
-
خواص
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) جِ خاصه . 1 - مقربان ، نزدیکان . 2 - برگزیدگان قوم . 3 - ویژگی ها.
-
سالک
فرهنگ فارسی معین
(لَ)(اِ.) زخمی که در پوست بدن خاصه صورت پیدا می شود. گاه یک سال بهبودی آن طول می کشد ولی جای آن باقی می ماند.
-
سانسور
فرهنگ فارسی معین
(نْ) [ فر. ] (اِ.)کنترل و بازرسی حاکمیت بر فعالیت سیاسی ، اجتماعی و... خاصه فرهنگی ، بررسی (فره ).
-
سوپر مارکت
فرهنگ فارسی معین
( پِ . کِ) [ انگ . ] (اِمر.) فروشگاه بزرگی که در آن کالاهای مختلف خاصه مواد غذایی بفروشند.
-
مرنو
فرهنگ فارسی معین
(مِ نُ) (اِصت .) (عا.) صدای گربه (خاصه صدایی که گربه در هنگام مست شدن و طلب جنس مخالف برآورد).