کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حین
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - هلاک ، مرگ . 2 - محنت .
-
حین
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) هنگام ، وقت . ج . احیان .
-
واژههای همآوا
-
هین
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِ.) سیل ، سیلاب .
-
هین
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (شب جم .) 1 - کلمة تأکید به معنی زودباش ، شتاب کن . 2 - کلمة اشاره به معنی این و اینک . 3 - کلمة تنبیه به معنی : هان ، آگاه باش .
-
جستوجو در متن
-
اتراق
فرهنگ فارسی معین
( اُ) [ تر. ] ( اِ.) = اطراق : توقف کردن در حین سفر، اقامت کوتاه مدت در جایی خاصه هنگام شب .
-
اکوکاردیوگرافی
فرهنگ فارسی معین
( ~. یُ گِ) [ فر. ] (اِ.) ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی ، پژواک نگاری قلب ، پژوانگاری قلب . (فره ).
-
تهالک
فرهنگ فارسی معین
(تَ لُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) باز افتادن ، افتادن ، تساقط . 2 - تمایل یافتن در حین راه رفتن . 3 - آزمند شدن ، حریص شدن بر چیزی . 4 - کوشش کردن به شتاب در امری . 5 - (اِمص .) آزمندی ؛ ج . تهالکات .