کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حیله گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) نیرنگ باز، مکار.
-
جستوجو در متن
-
لام آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) حیله کردن ، تزویر کردن .
-
گربه شانه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ. کَ دَ) (مص ل .) حیله گری کردن .
-
مکایدت
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ دَ) [ ع . مکایدة ] (مص ل .) مکر کردن ، حیله کردن .
-
مکیدت
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) [ ع . مکیدة ] (مص ل .) حیله کردن ، بداندیشی کردن .
-
صنعت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - ظاهرسازی کردن ، حیله کردن . 2 - بازی کردن .
-
نقش زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حیله کردن ، رُل بازی کردن .
-
دوالک باختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) حیله ورزیدن ، مکر کردن .
-
صنعت ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حیله کردن .
-
احتیال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) حیله کردن . 2 - ذمُه دیگری را پذیرفتن . 3 - (اِمص .) حیله - گری ، چاره ساختن .
-
شید آوردن
فرهنگ فارسی معین
(شَ. وَ یا وُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حیله کردن .
-
آب کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - ذوب کردن . 2 - (عا.) به حیله جنس نامرغوب را فروختن .
-
اسداس
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ ع . ] جِ سَدَس . ؛~ در اخماس زدن الف - شش در پنج زدن . ب - قمار کردن . ج - حیله کردن .
-
تمحل
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ حُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - حیله کردن . 2 - کسی را به تکلف انداختن .