کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیض
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (مص ل .) عادت ماهانه زنان .
-
واژههای همآوا
-
حیز
فرهنگ فارسی معین
(حَ یَّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای ، مکان . 2 - کرانه ، جهت .
-
هیز
فرهنگ فارسی معین
(ص .) مخنث ، بدکار.
-
جستوجو در متن
-
آیسه
فرهنگ فارسی معین
(یِ س ِ) [ ع . آئسه ] (ص فا.) زنی که حیض نبیند.
-
حایض
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . حائض ] (اِفا. ص .) زنی که در حالت حیض است ، بی نماز.
-
قاعدگی
فرهنگ فارسی معین
(عِ دَ یا دِ) [ ع - فا. ] (حامص .) حیض ، عادت ماهانة زنان .
-
استحاضه
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ ض ِ) [ ع . استحاضة ] (مص ل .) خون آمدن از رحم پس از ایام حیض .
-
طهر
فرهنگ فارسی معین
(طُ هْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پاک شدن . 2 - پاک شدن زن از حیض . 3 - (اِمص .) پاکی .
-
قاعد
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) نشسته . 2 - کسی که از رفتن به جنگ خودداری کرده . 3 - (ص .) زنی که دیگر حیض نشود.
-
شله
فرهنگ فارسی معین
(شُ لَ یا لِ) (اِ.) 1 - جای خاکروبه و زباله . 2 - فرج (زن )، شرم زن . 3 - لته ای که زنان در ایام حیض در شرم خود نهند.
-
عده
فرهنگ فارسی معین
(عِ دِّ) [ ع . عدة ] (اِ.) 1 - شمار، شماره . 2 - روزهای حیض زن . 3 - مدت زمانی پس از طلاق یا فوت شوهر که زن نباید شوهر کند.
-
عادت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . عادة ] (اِ.) 1 - آن چه که انسان به آن خو بگیرد. 2 - رسم ، سنّت ، رویة معمول . ج . عادات . 3 - قاعدگی زن ، حیض . 4 - اعتیاد. ؛~ مألوف عادتی که بخشی از رفتار همیشگی شخص شده باشد.
-
قاعده
فرهنگ فارسی معین
(عِ دَ یا دِ) [ ع . قاعدة ] 1 - (اِفا.) مؤنث قاعد. 2 - پایه ، اساس . ج . قواعد. 3 - (ص .) زنی که دیگر حیض نشود و بچه نزاید.