کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حَدِّثْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حدث
فرهنگ فارسی معین
(حَ دَ) [ ع . ] (ص . اِ.)1 - امری که تازه واقع شده ، نو. 2 - امری که در سنت و شرع معروف نباشد . 3 - برنا، جوان . 4 - نوزاد. 5 - غایط .
-
واژههای همآوا
-
حدث
فرهنگ فارسی معین
(حَ دَ) [ ع . ] (ص . اِ.)1 - امری که تازه واقع شده ، نو. 2 - امری که در سنت و شرع معروف نباشد . 3 - برنا، جوان . 4 - نوزاد. 5 - غایط .
-
حدس
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص م .) گمان بردن ، تخمین زدن .
-
جستوجو در متن
-
احداث
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ. ص .) جِ حدث . 1 - نوها، تازه ها، هر چیز تازه و نو پدید آمده . 2 - جوانان . 3 - نوعی حقوق دیوانی (در عهد صفویه ). ؛ ~ اربعه : حدث های چهارگانه : قتل ، ازالة بکارت ، شکستن دندان و کور کردن . ~ دهر: بلاهای روزگار، پیشامدهای دوران . ...