کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حوله
فرهنگ فارسی معین
(حُ لِ) (اِ.) = هوله : پارچه ای که با آن صورت و دست ها را پاک و خشک کنند.
-
جستوجو در متن
-
فوته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) (اِ.) 1 - دستار، حوله . 2 - لنگ حمام .
-
آبچین
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - حوله . 2 - پارچه ای که مرده را پس از غسل با آن خشک می کنند. 3 - کاغذ آب خشک کن .
-
قطیفه
فرهنگ فارسی معین
(قَ فَ یا فِ) [ ع . قطیفة ] (اِ.) 1 - حوله . 2 - چادرهای ورپیچیده .
-
مسه
فرهنگ فارسی معین
(مَ سِّ) (اِ.) قسمی چکش که زرگران به کار برند. ؛ ~آغو چکشی است که کف آن محدب است . ؛ ~چهارسو چکشی است چهار پهلو. ؛ ~هوله (حوله ) قسمی چکش .