کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلقه ای شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سر حلقه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . حَ قِ) [ فا - ع . ] (اِ. ص .) سر - دسته ، سرپرست و بزرگتر یک دسته از مردم .
-
جستوجو در متن
-
دارحلقه
فرهنگ فارسی معین
(حَ قِ) [ ع - فا. ] (اِ.) یکی از اسباب های ژیمناستیک شامل دو حلقة آویخته از میله ای به ارتفاع 5/5 متر که ورزشکار با گرفتن حلقه ها و آویزان شدن از آن به اجرای حرکات نمایشی می پردازد.
-
رکاب
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - حلقه ای فلزی در دو طرف زین که سوار هنگام سوار شدن پا را در آن قرار می دهد. ج . رُکَب . 2 - پله مانندی از فلز در بخش ورودی و خروجی اتوبوس . ؛پا در ~ بودن حاضر بودن ، آماده بودن . ؛ ~گران کردن تند راندن .