کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حق و حوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حق حساب
فرهنگ فارسی معین
( قُِ حِ) [ ع . ] (اِمر.) باج ، رشوه .
-
حق البوق
فرهنگ فارسی معین
(حَ قُّ لْ) [ ع . ] (اِمر.) (عا.) 1 - رشوه ، انعام . 2 - باج .
-
حق الزحمه
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ. زَّ مِ) [ ع . ] (ص مر.) دستمزد.
-
حق السکوت
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ سُُ) [ ع . ] (ص مر.) پول یا مالی که برای پنهان نگه داشتن رازی به کسی داده شود.
-
حق تعالی
فرهنگ فارسی معین
(حَ تَ لا) [ ع . ] (اِمر.) خدا که والاست ، پروردگار والامقام .
-
حق گو
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (حَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)1- حقیقت - گوی ، راست گوی . 2 - مرغ حق ، مرغ شباویز.
-
ذی حق
فرهنگ فارسی معین
(حَ قّ) [ ع . ] (ص مر.) دارندة حق ، برحق .